mehrdot

mehrdot

Monday, June 23, 2025

حقیقتا دیگه برگی برام نمونده. مغزم دیگه کار نمیکنه. نیم فاصله هم که گایید. نمی دونم چرا کار نمیکنه؟ باز یه چیزی رو فراموش کردم یا شایدم این آپدیت شده دیگه نیم فاصله نمیفهمه. حالا که همه نمیفهمن همو. القصه که نمیدونم چی پیش میاد ولی یه چیزی ته تونل هست که روشنه، امیدوارم نور قطار نباشه. 

8:55 AM 


Monday, June 16, 2025

 امروز دیگه قهوه دوم و سوم رو درست نکردم و خیلی کند پیش رفت. از چند روز پیش که خبر سرطان عزیزی رو شنیدم و از حجم استرس یه بازی مسخره نصب کردم و هی بازی کردم. احتمالا بازم این یه روش دفاعی از فکر زیاده. زمانه عجیبی رو زندگی میکنیم. تو شرایطی که از هیچی خبر موثقی در دسترس نیست. بدنم یه جوری خسته است که انگار کتکم زدن. بیحال و مضطرب فقط دور خودم میچرخم.

9:02 AM 



November 2007

December 2007

January 2008

February 2008

March 2008

April 2008

May 2008

June 2008

July 2008

August 2008

September 2008

October 2008

November 2008

December 2008

January 2009

February 2009

March 2009

April 2009

May 2009

June 2009

July 2009

August 2009

September 2009

October 2009

November 2009

December 2009

January 2010

February 2010

June 2012

April 2013

Blogger