Saturday, December 29, 2007
همینطور که کنار بخاری وایستادم، چشمم می افته به عکسش توی دکور، عکس اونم دیگه کنار همه آدمای دیگه ان که دیگه توی اون خونه نیستن، با خودم فکر می کنم، که همین روزا باید یه عکس خوب از خودم واسه اینا چاپ کنم، قاب کنن بزن به دیوار.
Wednesday, December 26, 2007
Monday, December 24, 2007
Saturday, December 22, 2007
Sunday, December 16, 2007
- خواهش می کنم این چند روز باقی مونده رو به جای اینکه با دوستات وقت تلف کنی، با من وقتت رو تلف کن! - ؟!؟!
Saturday, December 15, 2007
خیابون دور و برش رو درختای بی برگ گرفتن و غبار شبیه مه همه جا پخشه، از دور می بینم دارن از یه عروس داماده عکاسی می کنن. می رم اون طرف خیابون که عکسشون خراب نشه، نزدیکشون که می شم می بینم کنار صندوق بازیافت واستادن، و پشتشون هم هیچ درختی نیست، فقط دیواره. دیوار.
Monday, December 10, 2007
Sunday, December 9, 2007
می گم: بلیط یک سره، واقعا از دو سره گرونتر در می آد! می گه: آره دیگه هر چیزی رو جدا بخوای بخری گرونتره، مثلا اگه از یک دست شرت و سوتین، فقط از سوتین خوشت بیاد، و شرت رو نخوای، باید تقریبا یک کم کمتر از قیمت دوتا پول بدی واسه ی همون یکی.
Saturday, December 8, 2007
Thursday, December 6, 2007
Wednesday, December 5, 2007
امسال سرما مغز استخونامو می سوزونه، دیگه زمستون مثل قدیما نیست، دیگه هیچی مثل قدیما نیست. حتی آدامس خرسی ها هم برچسب شون خوب روی پوست نمی شینه.
Sunday, December 2, 2007
Saturday, December 1, 2007
آهنگ فیکس یو کلدپلی رو زمزمه می کنم، و می گم آزادی، توی فرودگاه دلم می خواد وات ایفشون رو بخونم، با صدایی که مثل ویزویز زنبوره، و بازم همه چیز تار می شه دوباره.