خشکی می بینم کاپتان! خشکی ... !
وقتی می شنوم قیافه زردآلودش رو از آخرین باری که دیدم توی ذهنم می آد. و چقدر دوستش داشتم.
و بزرگترین درد بشری عدم آزادی گوزیدن با صدای بلند است. و خندیدن به خود بعد از آن! و شاید گرد شدن چشمها و اطراف را خیره خیره نگاه کردن. آه که چقدر دلم برایش تنگ شده است.
من فقط می تونم بر اساس تجربیاتم کمکت کنم می دونی؟ و خودتم می دونی که تجربه مادر علمه. ولی خدایی مادر این علم رو گ....
نه اینکه بخوام از خودت تعریف کنم ها! نه! ولی خب اگر کار توی بی بی سی نشد، در ساندویچ فروشی رو که نبستن!
حساب روزایی که نبودم رو داره و غیر از 100، چیزای دیگه رو نمی شه از صدای گریه اش تفکیک کرد.
Wednesday, April 16, 2008
سرت درد می کنه؟ خسته ای؟ کسلی؟ بی پولی؟ تنهایی؟ همه اینا هستی؟ همش باهم یعنی؟ آره؟ به تخمم خب!
چتر بر می دارم که خیس نشم، و پرواز یه هواپیما رو از شیشه قطار که به موازات میله های چراغها حرکت می کنه رو دنبال می کنم، و خسته ام از تلاش بیهوده فقط برای زنده موندن.
هر وقت فکم بعد از زیاد خمیازه کشیدن گیر می کنه و باز می مونه، حس می کنم آخرین باریه که می تونم سر جاش بندازمش.
شاشبند که می شی، درد می کشی وقتی قطره قطره می آد، گریه بند هم همینه، ذره ذره می آد و همیشه بغض و درد رو یهو نمی تونی خالی کنی.
یکی بود یکی نبود، غیر خود کسخولم هیچکی نبود.
اصولا فرآیند بازیابی هسته مجموعه سنگهای عکس مانند دیرپای نو ظهور جزوی از بزرگترین کمینه هندسی خاورگونه است که با نسبیت و پوپولیسم مردم گرا رابطه عکس مستقیم دارد.
- واقعا اگه ماشین منو زیر بگیره اولین کاری که می کنی چیه؟ - موبایلم رو در می آرم و یک عکس مشتی ازت می گیرم!
- خاله بچت دنیا اومد؟ - آره خاله جان. - حرف خاصی تا حالا نزده؟ - ... !
- ببین وقتی عکاس بزرگی شدم، به همه می گم که تو اصول اولیه رو اولین بار بهم یاد دادی! - اتفاقا نفر قبلی هم همین رو گفت، حالا اونقدر کلفت شده که با دو تا آفتابه هم نمی ره پایین، باید چوب فرو کنم!
صبح بیدارم می کنه می گه می خوام سر راه برم سبزه رو بندازم توی نهر آبی که همین نزدیکه، بیا گره بزن. دوباره چشمام می ره روی هم و مست و ملنگ خواب صبحدم رو به همه چی ترجیح می ده. دوباره بعد از یک کم صدام می کنه گره زدی؟ بعد پا می شم لبخند زنان سبزه ای که گذاشته دم در اتاقم رو ناشیانه گره می زنم، می گه: میک ا ویش! می گم سلامتی همه! می گه: واسه خودت چی؟ می گم: منم جزو بقیه! و دوباره دراز می شم. مثل سبزه ها.