به مناسب رسیدن بهار و سال نو، و به منظور رفاه حال دوستان عزیزم، سعی دارم خفه بشم.
به خاطر نبودن امکانات با موبایل رادیو رو گرفتیم و منتظر لحظهی سال تحلویلیم غافل از اینکه یکی درست دو دقیقه مانده به صدای دهل زنگ میزنه بهم. امسال هم صدای سرنا و دهل رو نشنیدم.
Wednesday, March 11, 2009
بر دو کس اطمینان مکن، ابتدا بر آنکه عکس همیگیرد و آن دیگری که بلاگ بنویسد. حال آن که ما از دو ایم.
شایان ذکر است که اگر روزی بمیرید و در سر کار خود حضور بههم نرسانید، اولین کسی که با خبر میشود، رئیستان میباشد. و اما اگر آخر هفته باشد و رئیسی در کار نباشد، تا دوشنبه صبر خواهیم کرد، و باز هم اولین نفر رئیس خواهد بود. پس بیایید هر چقدر هم ان، رئیس خود را دوست بداریم.
منو میکشونه توی اتاق و در مورد یه سری آدم حرف میزنه که علیهاش اهداف شوم دارن، و بعد میگه پیش خودت باشه و ادامه میده، به حرفاش دقیق گوش نمیکنم، ولی حواسم هست که همین یه ساعت پیش داشت جلوی همه میگفت این به قول خودش راز رو.
و ما اینگونه انتقام میگیریم: اسمهای آنها را با هجیای متفاوت از آنچه خود مینویسند، مینویسیم.