تصور بعضی از آدما خیلی واسم ساده است، یعنی حتی اگه دوبار یارو رو دیده باشم میتونم تصور کنم که وقتی چاه توی وان بگیره، خم میشه با انگشت بازش میکنه یا با پا. بعضیها رو هیچ کار نمیشه باهاشون کرد.
برخی از آدمها وسط حرفاشون از اسم کوچک آدمهای معروفی استفاده میکنند که به دلیل فیالبداهه بودن و نداشتن ربط مجبوری برگردی ازش بپرسی که مثلن: شهرام کیه؟ بگه: شبپره دیگه! اون موقع است که میفهمی چقدر آدم بیشعوری هستی که مثلن فرق شهرام شبپره و شهرام جزایری رو از روی موضوع تشخیص نمیدی.
Thursday, October 8, 2009
رابطه هایی وجود دارند در زندگی که نه شروع شدنش رو آدم به روی خودش می آره، نه تموم شدنش رو.
هیچ فکر کردی همین بتهوونی که شبا میگذاریش و باهاش زندگی میکنی، چرا وقتی از پشت تلفن به عنوان مسکِن پرکنندهی وقتت پخش میشه، روی اعصابته؟ خوشحالم که اینجا دیگه ماشینهای جمعکنندهی زباله برای جلب توجه شما دوست عزیز موزیک موتزارت و باخ و غیره از خودشون متصاعد نمیکنند.
یعنی واقعن این درست نیست که شما منو میشناسی و میآی اینجا رو میخونی و از خصوصیترین جزئیات زندگی من با خبر میشی، اونم چطوری؟ خود خرم همهاش رو مفت و مجانی در اختیارت میگذارم. اون وقت من؟ حتی به تخمم نیست تو کی هستی؟ نهار چی خوردی؟ کشک بادمجون درسته دوست داری یا له شده؟ بلد نیستی حتی قرمهسبزی درست کنی؟ خجالتآره.
Thursday, October 1, 2009
بعد از این همه سال به این نتیجه میرسم که هیچ وقت با خودم صادق نبودم، خب که چی؟ از این به بعد هم نخواهم بود.