Thursday, November 27, 2008
میخوای بازی کنی، بازی کن، اما زیاد دور نرو.
Saturday, November 22, 2008
آقای سون چان تصمیم می گیرد خودکشی کند.
Friday, November 21, 2008
شاشیدم به این زندگی که فقط وقتی پول خرج می کنی باحاله.
Monday, November 17, 2008
شب شد باید بخوابیم، فردا شروع یه هفته ی دیگه است، و بازم یه هفته ی دیگه.
Saturday, November 8, 2008
تو که صد تا یار داری، هزار هزار سوار داری، با من فقیر خسته دل بگو چیکار داری؟
به خشکه شانس!
Tuesday, November 4, 2008
فکر کن شب از ولگردی و گز کردن خیابونای مه آلود و بارون زده ی لندن بیای خونه، کرن فلکس بخوری و بوی پیاز مونده بده.