Saturday, March 21, 2020
خب بهار هم شد، همین دیروز صبح! ساعت هفت و نوزده دقیقه و سی و هفت ثانیه. حدود شش و نیم از خواب پریدم و یه کم سامسولکاری کردم، بعدش پردیس رو بیدار کردم، رفتیم توی مراقبه و وقتی بیرون اومده بودیم سال نو شده بود. همدیگه رو بوسیدیم و دوباره خوابیدیم. امروز صبح حالا یا به خاطر نبودن پیشی یا به خاطر شربت سرفهای که دیشب خوردم خیلی خوب از خواب بیدار شدم. پیشی موند خونه مامانبزرگش دیروز و از سبزی پلوهای مامانجونش نوش جان کرد. امروز ولی هیچی شبیه به گذشته نیست، بوی نوروز توی هواست با اینکه نمیشه هیچکی رو بغل کرد. آفتاب توی آسمونه و ابرها از این طرف به اون طرف حرکت میکنن. بوی بارون میاد.